درباره وبلاگ

سلام به خونه ی من خوش اومدی@ @@@@@@@@@@@@@@@@ آفرین باد بر مرگ آفرین باد بر مرگ که با دست های سیاهش تو را خواهد کشت @@تنهایی@@
آخرین مطالب
نويسندگان
دروغ دوست داشتنی
عشق،نفرت،حسرت
سه شنبهبرچسب:, :: 9:25 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

 

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 7:46 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

 دلم گرفته می خوام گریه کنم امانمی شه

عاشق دلخسته


یک شنبهبرچسب:, :: 8:59 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

 

عاشق دلخسته


شنبهبرچسب:, :: 9:12 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

 

عاشق دلخسته


شنبهبرچسب:, :: 9:2 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

 

خدایاتنهایی راقبول کردم ولی حداقل توتنهایم نذار

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 2:57 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

به تو پرواز را اموختم و رهایت کردم

 

تا ستاره ی دنباله دار باشی....

 

 

کاش با تو از عشق می کفتم تا بیاموزی

 

 

کمی وفادار باشی! بادبادک کوچک من!

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 2:55 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

 

        چه عجیب است رسم روزگار


               تویی که بهترین بهار را برایم


                  رقم زدی امسال با رفتنت

 

بد ترین نوروز را تجربه میکنم          

 

امید وارم شیرینی لحظهایت                

 

به اندازه تلخی لحظه هایم زیاد باشد ...                   

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 2:54 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

غم راه آمدنش را خوب بلد است!

 

باید راه آمدن با او را یاد بگیرم!!

 

یا اینکه راه دیگری را در پیش بگیرم ...

 

راهی بسوی امید و تلاش ...

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 2:53 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

اگر در دنیا، خودت را مهمان حساب کنی

 

و حق تعالی را میزبان، همه غصه ها می روند.

 

چون هزار غصه به دل میزبان است

 

که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد.

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 2:52 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

اگه قرار بود هرکسی بزرگترین غمش

 

رو برداره و ببره تحویل بده، با دیدن

 

غمهای دیگران آهسته غمش رو در

 

جیبش میگذاشت  و به خونه بر می گشت  ...

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 2:51 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

وقتی خدا از پشت ، دستهایش را روی

 

چشمانم گذاشت ، از لای انگشتانش آنقدر

 

 

محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم

 

 

منتظر است نامش را صدا کنم ...

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 2:50 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

 

می گویند : شاد بنویس ...

     نوشته هایت درد دارند!

         و من یاد ِ مردی می افتم ،

              که با کمانچه اش ،

                  گوشه ی خیابان شاد میزد...

                       اما با چشمهای ِ خیس ... !!

عاشق دلخسته


جمعهبرچسب:, :: 2:39 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

 

 

عاشق دلخسته


شنبهبرچسب:, :: 3:51 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

وقتی کلبه ی کوچکی ساختیم


که پنجره هایش


به باغچه های محبت باز می شود


تو بیکران مطلق را مأوا ساختی

 


و من اینجا


دفتر خاطراتمان را مأوای اشکهایم


ای آرام جاودان!


این کوچک ناتوان را

 


در آغوش پهناورت بپذیر


به دنبال تو


تا کدامین ایستگاه مهربانی بیایم؟


کجا پی تو بگردم؟

 


به پاهای خسته ام نگاه کن!


که نرمی جای پایت را آرزو دارند


ودستان تشنه ام


آرام دستانت را



وقتی دل تنگم تنهایی را در آغوش می گیرد


و بی صدا می گرید


نوازش مهربانی هایت را حس می کنم


تو در کنار منی


آرام،صبور

 


کاش چشمانم همیشه بسته می ماند


کاش آن ها را بازنمی کردم


که ببینم جای خالی تو را


تو در دورترین افقهای سرنوشت ایستاده ای

 


با وقار،پر غرور


و من قوی ترین بالهای اشتیاق را قرض می گیرم


و شمشیر به دست


جنگ فاصله ها می آیم.

 


یادت هست که چه آسان آنرا کشتیم!


قهقهه ی پیروزیمان عرش را می شکافت


اما امروز.
..


من تنهایم

 


و دشمنانمان،رویین تن


که نمی دانند


همه ی هستی مرا به گروگان گرفته اند


آن ها تورا از من گرفته اند


چرا ساکتی ای بیکران

 

 

نمی دانم ناله هایم را می شنوی


می دانم من هم باید ساکت بمانم


که صدای سرنوشت را بشنوم


و بدانم آنچه که امروز



ذهن کوچکم قادر به پذیرفتنش نیست


فردایی را می سازد که ثمره اش


لبخندهایی است بر لبان همه


وتنها قادرمتعال است

 


که می داند خیر ما در چیست!


که می داند خیر ما در چیست!

 

عاشق دلخسته


چهار شنبهبرچسب:, :: 6:38 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 4:20 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

هیچ فکر نمیکردم به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم،ودیگر کسی بسراغم نخواهد آمد،قلبم شتابان میزند،شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام،و من تنهایی خود را در آغوش میکشم.
تنها ماندم...

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 11:53 قبل از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

اگر عاشق شوم روزى به يادت شعر خواهم گفت اگر عاشق شدم روزى برايت شعر خواهم خواند زمين را خواهم شست زمان را باز خواهم داشت از عشق خواهم گفت اگر ، عاشق شوم روزى . 

عاشق دلخسته


چهار شنبهبرچسب:, :: 5:55 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

ب راه عمر صدها قصه دیدم،سفر کردم حکایتها شنیدم،نفهمیدم چه شد تا

 

اینکه روزی سرکوی رفیق بازی رسیدم،"غلامم چاکرم لوتی بفرما"همینها

 

شد همه عشقو امیدم،بدون هیچ حرفی یا سوالی،پیاله هر کسی داد سر

 

کشیدم،ولی افسوس با هر ک نشستم رفاقت کردمو خیری ندیدم،چشام

 

بارونیو قلبم شکسته،از این دنیا و ادمهاش دل بریدم... 

عاشق دلخسته


چهار شنبهبرچسب:, :: 5:31 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

من همیشه میخندم.تا کسی نفهمه چقدر عاشقم.تا کسی نفهمه دلم

 

واس شنیدن صدای کسی تنگ شده.که یه روزی عاشقم کردو حالا مدتها

 

منو از شنیدن صداش محرووم کرده.میخندم.تا کسی نگه چقدر تو ساده

 

ای.خاک برسرت که هنوز منتظری..باصدای بلند میخندم.به سادگی خودم.

 

به یاد همه شبهایی که گریه هاتو من ارووم میکردم.با صدای بلند به حال

 

غریب خودم میخندم.چون نمیخوام کسی به گریه هام بخنده.. 

عاشق دلخسته


سه شنبهبرچسب:, :: 7:11 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

وقتی پیشت بودم وقتی کنارم بودی وقتی میگفتی دوست دارم یه حس

 

میگفت که دروغ میگی

عاشق دلخسته


سه شنبهبرچسب:, :: 7:7 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

خدایامیبینی دارم نابودمیشم میبینی دلم گرفته داری میبینیاپس

 

چراکمکمنمیکنی آهان فهمیدم خودم بایدبه خودم کمک کنم ولی

 

خداتومنوبه خودت عادت دادی که هرچی میخوام ازتوبخوام نه ازکسه

 

دیگه

 

 

عاشق دلخسته


سه شنبهبرچسب:, :: 6:59 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

خدامگه من چی کردم باعشقش که دیگه منونمیخوادکه حالایه عشقه

 

دیگه داره خدامگه من چندتادل دارم که هردفعه هرکی میاددلمومیشکنه

 

ومیره خدایابس نیست بابادیگه خسته شدم این بارسومیه که دلم

 

میشکنه هابسه خداتنهامیشما

عاشق دلخسته


سه شنبهبرچسب:, :: 6:55 بعد از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

خدایامگه چی کردم منکه گفتم میخوای بری بروخیالی نیست گفتم

 

کسیرودوست داری بروفکرشم نکون که دلم میشکنه توبگوخدا گفتم

 

یانگفتم

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 1:38 قبل از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

گر نيايي تا قيامت انتظارت ميكشم


منت عشق از نگاه پر شرابت ميكشم


ناز چندين ساله چشم خمارت ميكشم


تا نفس باقيست اينجا انتظارت ميكشم

عاشق دلخسته


دو شنبهبرچسب:, :: 1:18 قبل از ظهر ::  نويسنده : فاطی       

بیـن ما هــر پنجره ، دیوار شد


درد مـــا در بودن ما ریشه داشت


رفتن و مردن ، علاج کــار شد


آشنایی های خوش آغاز ما


ابتدا نفرت ، سپس انکار شد

عاشق دلخسته